نظریه مشوقها و تعارضها به ویژه به تغییر نگرش مربوط می شود. این چهارچوب نظری موقعیت نگرش را بر حسب یک تعارض گرایشی – اجتنابی[۱۹] در نظر می گیرد. فرد دلایل معین برای پذیرش یک موضع و دلایل دیگری برای رد کردن آن موضع و حتی کسب موضع مخالف دارد. یک دانش آموز دبیرستانی می داند که مواد مخدر خطرناک و غیرقانونی اند، در عین حال، او می خواهد که دبیرستان را تمام کرده و مثلا، وارد دانشکده حقوق شود. این ملاحظات در وی نسبت به مواد مخدر نگرش منفی ایجاد می کند. اما اگر شنیده باشد که داروهای مخدر مهیج اند و بداند که بسیاری از دوستان او آنها را مصرف می کنند، درباره مواد مخدر نگرش مثبتی کسب خواهد کرد. بر طبق الگوی مشوق، نیرومندی نسبی مشوقها نگرش فرد را تعیین می کند. اگر نگرش کسب شده اولیه منفی باشد، نگرش جدید تنها هنگامی مثبت خواهد بود که اتخاذ موضع جدید دربردارنده مشوق بیشتری باشد (کریمی، ۱۳۸۰).
۳۸- R.L. Atkinson R. Hilgard
۳۹- Cognitive
۴۰- Affective
۴۱- Behavioral
۴۲- Valence
۴۳- Multiplexity
۴۴- Katz
۴۵- Statland
۴۶- Ball
۴۷- Proximal
۴۸- Object in stromental